چرا زبان عربی را میآموزیم؟
ما باور داریم هرکس به آموزش زبان عربی روی آورد و حتی اگر معاش خود را از این مسیر تأمین کند، قدم در وادی مقدسی گذاشته است. شاید تعجب کنید اگر بگویم گسترش آموزش عربی قدرت افزاست وحتی زیربنای تمدن سازی اسلامی است. در این مقاله با ما همراه باشید تا به این سؤال بپردازیم که «چرا زبان عربی را میآموزیم؟»
فهرست
زبان عربی و درآمد زایی
خانوادهای از عراق به ایران سفر کرده بودند و من مترجم آنها بودم. بعد از مدتی سیاحت و مصاحبت، با یکی از آنها رفیق شدم. نامش ضیاء بود. در سالنی بر روی مبلمانی تکیه داده بودیم و با هم گپ میزدیم. میگفت: «ایران فوقالعاده است!»، بعد پرسید: «از کجا میتوانم از این مبلها تهیه کنم؟ جایی سراغ داری؟» معلوم بود که خیلی از مبلها خوشش آمده بود. گفتم: «آره زیاد هست. کارگاههایی میشناسم هر مدلی به هر رنگی سفارش بدهی برایت میسازند». خیلی خوشش آمد و گفت: «دوست دارم از اینها بخرم با خودم ببرم عراق». گفتم: «شاید به صرفه نباشد. هزینه حمل و نقلش بالا میرود. از همان عراق بخری برایت بهتر است». گفت: «عراق از این مدل مبلها ندارند… هزینهاش هم مشکلی نیست. هر چقدر باشد پرداخت میکنم…». این نمونه مشتی از خروار است. امثال ضیاء فراواناند که هم مشتاق معاملات تجاریاند و هم توانمند در خرید.
داستانهای فراوان دیگری از امثال ضیاء هست که روشن میکند فرصتهای درآمدزایی با عراق چقدر زیاد است. آن هم کشوری که هم به لحاظ جغرافیائی و هم به لحاظ هویت دینی و فرهنگی به ما نزدیک است. تنها مانعِ برقراری ارتباط یک چیز است و آن عدم آشنایی با زبان آنهاست. ظرفیتهای کارآفرینی و درآمدزایی خوبی در این زمینه هست ولی هدف از یادگیریِ عربی چیزی فراتر از اینهاست. هدفی که حتی به کارآفرینی در آموزش عربی، جهتِ ارزشمندی میدهد که در ادامه بیان میشود.
زبان عربی و قدرت افزایی
پیادهی اربعین یکی از تجربههای عجیب و شگفت انگیز برای بشر معاصر است. این حرف را آنهایی درک میکنند که حداقل یک بار به پیادهی اربعین رفتهاند. کَرَم عجیب برای خدمت به زائران، بذلِ مال و توان در حد امکان، برای اسکان و اطعام آنان به نحوِ رایگان، ذهنها را حیران کرده است. حیران از این که تجربهی پیادهی اربعین نشان داد که بشر میتواند با الگوی متفاوتی زندگی کند. از الگوی اقتصاد صلواتی گرفته تا الگوی اجتماعات همدلانه به دور از تعصبات ملی و قومیتی! این تجربهی خوشایند، دلهای زیادی را به سفرِ دوباره، سهباره و تکرار سفرهای هر ساله برای مشایة الحسین (ع) مشتاق کرده اما ارادههایی هست که نمیخواهد الفت و اتحادی میان مردم ایران و عراق بوجود آید، چرا که سلطهی آنان را متزلزل و منافعشان را به خطر میاندازد. ارادههای حقیری که پیگیرِ سیاستِ «تفرقه بیانداز و حکومت کن» هستند!
حرکت پر برکت مشاية الحسين (ع) میان پیروان مکتب اهلبیت (علیهم السلام) الفت ایجاد کرده و الفت و اتحاد در سایهی محبت آل محمد (صلوات الله علیهم اجمعین) یک قدرت عظیم اجتماعی را بوجود میآورد که بدون آن، دوباره تجربهی «داعش» و بلکه بدتر از آن تکرار خواهد شد. قدرت اجتماعی با ارتباطات سازنده قوت میگیرد که بدون زبان مشترک ممکن نخواهد بود.
پس فراگیریِ عربی حرکتی ارزشمند است که زمینه ساز ارتباطات در راستای اتحاد میان پیروان مکتب اهلبیت (ع) در سراسر جهان تحت لوای مشایة الحسین (ع) است. اما باز این همه دلیلمان برای آموزش عربی نیست.
زبان عربی و تمدن سازی
ما دم از گسترش زبان عربی میزنیم نه به این خاطر که شیفتهی قوم عربیم؛ بلکه ما دلبستهی قرآنیم و باور داریم روزی خواهد آمد که تاریخ بشریت منقلب، دوران حکومت صالحان[1] بر زمین آغاز[2] و تمدن اسلامی جهانی خواهد شد و این وعدهایست که قرآن داده[3]. همان روزی که مهدیّ آل محمد (ص) قیام میکنند و ما باید خود و نسلهای آیندهمان را برای چنین دورانی آماده کنیم.
تمدن سازی در سایه حکومت منجی آخِر الزّمان
حکومت حضرت مهدی (ع) در شهر کوفه مستقر و این شهر، پایتخت جهان خواهد شد و به قدری عمران میشود که به قبلهی آمال جهان تبدیل خواهد شد و شهری که قبلهی آمال جهان است، زبانِ آن شهر (یعنی عربی) نیز جهانی خواهد شد. از طرف دیگر حضرت حجت (عج) قرآن را احیاء میکنند و طبیعتاً با احیاء قرآن، زبان آن (یعنی عربی فصیح) نیز احیاء خواهد شد؛ و مطلب سوم این که در روایات آمده انصار حضرت مهدی (۳۱۳ نفر) هیچ کدام از نژاد عرب نیستند اما همگی به زبان عربی سخن میگویند و هر یک بر قسمتی از کرهی زمین حکومت میکنند. بنابراین آنهایی که علاقه دارند در دولت حضرت مهدی (عج)حضور مؤثر داشته باشند، باید به زبان عربی مسلط باشند. ما زبان عربی را برای یک چنین آرمانی میآموزیم اما متأسفانه میبینیم ایرانیان مسلمان با این زبان بیگانه هستند.
تمدن سازی توسط مهندسان تمدن اسلامی
بعد از پایان تدریس مکالمه، یکی از شاگردان خانم نزد من آمد و گفت: «استاد میخواستم مطلبی را با شما در میان بگذارم.» گفتم: «بفرمایید.» گفت: «من طلبه هستم و دروسی که در حوزه میخوانیم نسبتاً سخت است. من تا قبل از کلاس مکالمه عربی، به هر شکلی درسهایم را پاس میکردم. الآن بعد از کلاس مکالمه متوجه شدم راهم را اشتباه میرفتم.»
با وجودِ آن که یکایکِ شاگردان با خروجشان از من خداحافظی میکردند، سعی کردم تمام توجهم را معطوف به گفتههای این خانم کنم که چه میگوید. وی ادامه داد: «درسهای ما خیلی با زبان عربی گره خورده است اما ما هیچ با زبان عربی آشنا نبودیم. ما یکسری اصطلاحات را فقط حفظ میکردیم مثل «مفعولٌ فیه»، «مُسْنَدٌ إلیه»، «قضیهٔ حملیه و شرطیه»… بدون این که معنای آنها را درک کنیم. الآن که مکالمهٔ عربیِ فصیح را یاد گرفتهام تازه دارم معانی اصطلاحات دروس خودم را درک میکنم. الآن قشنگ درک میکنم [مثلاً] «مفعولٌ فیه» چه تفاوتی با «مفعولٌ له» دارد. الآن است که از درسهایم لذت میبرم و با خودم فکر میکنم چقدر اشتباه است که عربی بلد نیستیم و دروس اسلامی را میخوانیم و آن درکِ صحیح به دست نمیآید.»
از صحبتهای این طالب جوان بسیار خوشحال شدم و حسابی به ادامهی یادگیری تشویقش کردم. نکتهای که بیان کرد، تلنگریست برای هر دغدغهمند به افق تمدن اسلامی. علماء گذشته، امثال ابن سیناها و ابوریحانها و… اول به زبان عربی مسلط بودند و بعد در علوم مختلف تخصص کسب کردند و میبینیم که چه تمدنهای باشکوهی ساختند، به طوری که اروپاییهای زمان خودشان را مبهوت خود کردند ولی امروزه علوم اسلامی خوانده میشود، و تسلطی به مکالمهی عربی نیست! چطور میتوان بدون تسلط به زبان وحی الهی، تمدنی الهی ساخت؟! طالبان علوم اسلامی، مهندسان تمدن اسلامی هستند. شایسته است اینان بیش از همه به زبان عربی مسلط باشند، حداقل این که وقتی پایشان به زیارت عتبات در عراق برسد، بتوانند با مردم عرب زبان صحبت کنند. کسی که به زبان عربی مسلط نباشد، در خارج از کشور قضاوتش میکنند. این جمله را یک مسلمان آفریقایی از کشور بورکینافاسو گفت که داستانش در ادامه میآید.
نامش سلیمان بادوست، او و رفیقش بُکاری ویتْروگو دانشجوی دکترای علوم قرآن و حدیثِ دانشگاه ادیان و مذاهب است و هر دو از غرب آفریقا آمده بودند، کشوری که مستعمرهی فرانسه بود و تا الآن هنوز سایهی این استعمار بر سر کشورشان یعنی بورکینافاسو سنگینی میکند. زبان رسمیشان فرانسه، زبان محلی بورکینایی و مسلمانان آنجا علاوه بر این دو زبان، به زبان عربی نیز مسلطند. از آنها پرسیدم که چطور به مکالمهی عربی مسلط شدند؟ سلیمان گفت در مدارس مسلمانان آن جا، دانش آموزان را ملزم میکنند به عربی سخن بگویند. یعنی از بدو ورود به مدارس، کسی حق تکلم به زبانی غیر از عربی ندارد و آنها در یک چنین جوی عربی را آموختند. این موضوع خیلی برایم جالب بود. همان دوران این دو را به یکی از کلاسهای آموزش مکالمه خودم دعوت کردم تا زبان آموزان از تجربیاتشان استفاده کنند. روزِ موعود، گفت و گوی جالبی بین زبان آموزان و این دو مهمانِ آفریقایی صورت گرفت. یکی از نکتههای جالبی که سلیمان [با آن لهجهی بورکیناییاش] به زبان آموزان گفت این بود:
«از عجائب روزگار این است که شما ایرانیها مسلمانید ولی عربی بلد نیستید… شاید داخل ایران مشکلی نداشته باشید ولی مسلماً وقتی پایتان به خارج از کشور رفت، مسلمانان دنیا شما را قضاوت خواهند کرد که شما عربی بلد نیستید، پس چطور قرآن را میفهمید؟! جو مسلمانان خارج از ایران این طور است که وقتی عربی بلد نیستید، یعنی قرآن را نمیفهمید و وقتی قرآن را نمیفهمید یعنی هیچ چیزی از اسلام را نمیفهمید.»
جمع بندی
- زبان عربی دارای ظرفیتهای درآمدزایی فراوانی است که کار و کسبهای کم و بیشی پیرامون این زبان در حال شکل گیری است؛
- علاوه بر درآمدزایی، گسترش این زبان کمک به حرکتهای اتحاد آفرین در سایهی محبت اهلبیت (علیهم السلام) است که این حرکتِ اجتماعی قدرت افزاست؛
- تمدن اسلامی بدون تسلط بر زبان وحی امکان پذیر نیست، این زبان در آیندهی بشری جهانی خواهد شد و کسانی که مایلند سهمی در تمدن سازی اسلامی ایفاء کنند، میبایست این زبان را بیاموزند.
[1] وَ لَقَدْ كَتَبْنا فِي الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصَّالِحُون؛ در «زبور» بعد از ذكر (تورات) نوشتيم: «بندگان شايستهام وارث (حكومت) زمين خواهند شد! (سورهی مبارکهی انبیاء: ۱۰۵).
[2] أَمَّنْ يُجيبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ يَكْشِفُ السُّوءَ وَ يَجْعَلُكُمْ خُلَفاءَ الْأَرْضِ. اگر چه این آیه را به نیت شفای مریضان میخوانند ولی در حقیقت، روایات تصریح دارند که در شأن امام زمان (عج) است (رجوع کنید به: البرهان في تفسير القرآن، ج۴، ص۲۲۵). ترجمه آیه: يا كسى كه دعاى مضطرّ را اجابت مىكند و گرفتارى را برطرف مىسازد، و شما را خلفاى زمين قرار مىدهد.
[3] وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنُوا مِنْكُمْ وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ لَيَسْتَخْلِفَنَّهُمْ فِي الْأَرْضِ كَمَا اسْتَخْلَفَ الَّذينَ مِنْ قَبْلِهِمْ وَ لَيُمَكِّنَنَّ لَهُمْ دينَهُمُ الَّذِي ارْتَضى لَهُمْ وَ لَيُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْناً يَعْبُدُونَني لا يُشْرِكُونَ بي شَيْئا؛ خداوند به كسانى از شما كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند وعده مىدهد كه قطعاً آنان را حكمران روى زمين خواهد كرد، همان گونه كه به پيشينيان آنها خلافت روى زمين را بخشيد؛ و دين و آيينى را كه براى آنان پسنديده، پابرجا و ريشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنيّت و آرامش مبدّل مىكند، آن چنان كه تنها مرا مى پرستند و چيزى را شريك من نخواهند ساخت (سوره نور: ۵۵).